اسکیس و مهارت های اولیه: هنگامی که در مهارتهای پایه ای ترکیب و ساخت اسکیس و اهمیتشان در تهیه طرحهای مطلوب پیشرفت حاصل کردید زمان آن فرا رسیده که به تجربه و ادراک اهمیت طیف تیرگی و جزئیات بیان کامل یک اسکیس بپردازید.
اسکیس و آموزش معماری
طیف تیرگی عموماً بیان سه بعدی بودن محیط را به وسیلۀ نمایش تعامل فرم و نور القاء میکند . جزئیات قادر است کیفیات مصالح و نحوه ساخت و ساز را آشکار سازد.
در این مقاله طیف تیرگی و جزئیات باهم بررسی میشوند.
چون در ارائه معمولاً با همدیگر هم پوشانی دارند .تراکم خطوط مورد نیاز در معرفی الگوی سفالی یک سقف یا جداره های عمودی ممکن است طیف تیرگی مطلوبی را ایجاد کند .به طوری که نیاز به ترسیم هاشورهای اضافی نباشد و از طرفی دیگر تضاد میان نور و سایه ممکن است به قدری شدید باشد که جزئیات مصالح در سایه به راندو نیاز نداشته باشد.
در حالی که خطوط مرکب میتواند در خلق جزئیات به نحو قابل توجهی مثمر ثمر باشند اما در کاربرد آنها پاره ای از موانع و مشکلات نیز به چشم میخورد.
برای مثال بعضی اوقات کاربرد هاشور برای ایجاد طیف ،تیرگی خسته کننده و وقت گیر میباشد.
لازم است به خاطر بسپارید که این رویکرد برای خلق مهارتهای طراحی دست آزاد بر اهمیت مشاهده و هماهنگی چشم و دست متمرکز میباشد.
ایجاد هاشورهای مناسب و مؤثر نیازمند تعیین دقیق گسترهٔ طیف تیرگی مورد استفاده در اسکیس است. استفاده مداوم و دقیق از تکنیک هاشورزنی موجب مهارت بیشتر شما خواهد شد.
طیف تیرگی در اسکیس معماری
فضا و فرم از طریق الگوهای طیف تیرگی ایجاد شده به وسیله نور برای ما آشکار میشوند.
اسكيس كشيدن غالباً اولین فرصت کسب آگاهی از درجه طیف تیرگی از روشنی به سیاهی و تأثیر آن بر ادراکمان از جهان بصری است.
در تأثیر طیف تیرگی و جزئیات به کار برده شده در اسکیس روستای مقابل را در نظر بگیرید و ر آن تأمل کنید که چگونه حس ادراک فضا و مقیاس از خطوط ساده ساختمانها ظاهر میگردد.
اگر به اسکیس معماری داخلی کشیدن عادت کنید .نمونه های مشابه را در موقعیت های مختلف کشف خواهید کرد.
در استفاده از طیف تیرگی در اسکیس های خاص مهم اینست که در آغاز گونه های مختلف طیف تیرگی را مشخص نمایید.
طیف تیرگی ایجاد شده به وسیلهٔ تراکم یک بافت است.
همانند پوست درخت، سقف یک خانه یا سنگهای دیوار یک باغ از انعکاس نور بر فرم ها بخش های زیر سه گونۀ متنوع طیف تیرگی در محیط را در بر میگیرد:
بافت، رنگ، سایه و سایه سار مثالهای متنوعی برای کاربرد تکنیک های گونه های مختلف تیرگی چه انفرادی و چه تو أماً مورد استفاده میگیرد.
بافت
تکنیک های متنوعی جهت بیان کیفیت بافت از ارائه دقیق الگوهای پیش زمینه موضوعات تا ارائه انتزاعی تر بافت سطوح دورتر وجود دارد.
البته لازم است روشهای مورد استفاده سایر طراحان معمار را نیز در نظر گرفت.
زمانی که طراح مشغول ایجاد طیف تیرگی است غالباً تمایز میان بافت و رنگ مبهم میباشد.
برای مثال در طراحی معماری داخلی آجر، غالباً به وسیله خطوط افقی متراکم ارائه میشود خطوط ضمن اینکه ردیفهای افقی آجر را به خاطر می آورند طیف خاکستری ای را ایجاد کرده که ممکن است آجر تیره تر به نظر آید.
رنگ
نمایش رنگ در اسکیس از طریق تکنیک سیاه و سفید مسئله ای چالش برانگیز به نظر میرسد.
با این وجود تئوری رنگها عموماً سه حالت را تبیین کرده که آخرین مورد آن از طریق تکنیک سیاه و سفید قابل حصول میباشد.
رنگ مایه شدت و ارزش رنگ مایه خصوصیتی متمایز از رنگ است . به واسطۀ چرخۀ رنگ متشکل از قرمز آبی نارنجی و غیره بیان میشود.
شدت، عبارت است از مقدار نوع رنگ مورد استفاده؛ به عنوان مثال صورتی رنگ قرمز با شدت کم و خاکستری ترکیبی از رنگها با شدت بسیار کم است.
خاصیت سوم رنگ ارزش است که میزان روشنی یا تاریکی رنگ را از طریق طیف سیاه و سفید ارائه میکند.
در حالی که ارزش، همچنان که در اشیاء و محیطها نمایان میشود.
تشخیص ارزش های نسبی رنگ به علت سایر اطلاعات و پیوستگیهایی که رنگ دار است مشکل میباشد.
در این راستا مشاهده با چشم نیمه باز تنها شیوه سریع تفکیک ارزشهای رنگی است.
به منظور تمایز رنگ از بافت باید طیف های رنگی به صورت مایل بر سطوح به کار روند .تا از این طریق از تداخل آنها با لبه های سطوح و مشخصه های بافت جلوگیری شود .
علائم بافت عموماً از نظر مقیاس ریزتر و دارای بریدگی هایی است حال آن که هاشورهای رنگ سطح وسیعی از اسکیس را به طور یکنواخت پوشش میدهند.
با وجود این در این رابطه قاعده دقیقی وجود ندارد .هر اسکیس باید به نحوی انجام شود که دو فرم را از هم متمایز نماید.
بدون دیدگاه